ورود / نام نویسی
منوی دسته بندی

مدل پیشنهادی جدید کاردگر برای توسعه بیمه های زندگی

مدیر عامل بیمه آسیا

مدل پیشنهادی جدید کاردگر برای توسعه بیمه های زندگی

در حال حاضر منابع حاصل از سرمایه گذاری بیمه های زندگی در یک صندوق واریز می شود. بخشی وارد بانک، بخشی برای خرید سهام و .. هزینه می شود. بنابراین ،این منابع تفکیک شده سرمایه گذاری نمی شوند .اما در مدلی که مدنظر است، دقیقا بیمه های زندگی در مسیر هایی مشخص قرار می گیرد و درنتیجه برگشت پول کاملا مشهود خواهد بود به طوری که در مدل پیشنهادی بیمه های زندگی در مسیر پروژه های خاص قرار می گیرد.

ریسک نیوز/ آزاده محسنی : این روز ها خبرهای اقتصادی زیاد است از آزادی  دلارهای بلوکه شده و هجوم سرمایه گذاران خارجی گرفته تا توافق بانک ها بر کاهش نرخ سود بانکی که روز گذشته انجام شد و بدون تردید این تحولات بر بازار های مالی که صنعت بیمه هم ازین امر مستثنی نیست ، اثر گذار خواهد بود؛بنابراین شاید دیگر زمان آن رسیده که برای قرار گرفتن صنعت بیمه در ریل توسعه اقتصادی کشور به دنبال راهکارهای تازه و حرف های نو باشیم.

ابراهیم کاردگر ،مدیر عامل بیمه آسیا معتقد است برای ارایه حرف های نو باید اقتصاد را از بالا نگاه کرد.

نایب رییس هایت مدیره بیمه آسیا البته بر این نکته نیز تاکید دارد که ما مسیر را اشتباه رفته ایم چرا که توسعه صنعت از مسیر بیمه ها ی زندگی می گذرد نه غیر زندگی .

به اعتقاد کاردگر زمان آن رسیده که صنعت بیمه نیز نشان دهد که در حرکت چرخ دهنده های اقتصادی کشور سهمی دارد چیزی که تا کنون نتوانسته آن را به حاکمیت ثابت کند.

البته مدیر عامل بیمه آسیا بر لزوم ایجاد یک نهاد مالی جهت اتصال اضلاع مثلث بازار های مالی در ایران(بانک ، بیمه و بورس)  نیز تاکید دارد چرا که معتقد است بعضا تصمیم گیری های جزیره ای یک  نهاد سبب ایجادآثار منفی بر دیگری شده است.

ارایه یک مدل برای توسعه بیمه های زندگی ، ایجاد یک نهاد تامین مالی برای اتصال سه رکن بازار مالی کشور یعنی بورس ، بانک و بیمه و ضرورت توجه به ارتقا نیروی انسانی در صنعت از پیشنهادات کاردگر است که در گفتگو با ریسک نیوز مطرح گردید.

مشروح این گفتگو از پی می آید.

جناب آقای کاردگر با توجه به فرجام رسیدن برجام، پرداختن به راهکارهای توسعه صنعت بیمه ضروری و ارایه راهکار شناسایی حلقه‌های مفقوده جهت حل این موانع و رفع چالش‌ها ضروری‌ است. بدون شک زمان آن رسیده که حرف‌های نو و جدیدی مطرح شود. به نظر جنابعالی مسیر حرکت قطار صنعت بیمه طی این سال‌ها از ریل خارج نشده است؟

به اعتقاد من اگر بخواهیم در این حوزه حرف جدیدی بزنیم، باید ابزارهای مالی وارتباط بین بخش‌های اقتصادی را به خوبی بشناسیم؛ در غیر این صورت نمی‌توان حرف جدیدی زد.

درخصوص مسیر حرکت صنعت بیمه نیز  باید گفت، صنعت بیمه قدمت ۸۰ ساله در ایران دارد؛ اما نتوانسته توسعه پیدا کند. نگاهی به این بازار مالی در جهان حاکی ازآن است که  شاخص ضریب نفوذ بیمه در دنیا در سال ۲۰۱۴، ۲/۶ (شش و دو)درصد ودر ایران ۹/۱ (یک و نه)درصد بوده است. حال اگر به بیمه‌‌های زندگی و غیرزندگی تقسیم کنیم ، مشخص می‌شود در دنیا از ۲/۶ درصد ضریب نفوذ بیمه،، حدود ۴/۳ (سه و چهار)درصد به بیمه‌های زندگی تعلق دارد. اگر در کشورهای مختلف نیز بررسی شود آمار جالبی بدست می‌آید .مثلا در کره جنوبی از۳/۱۱(یازده و سه)درصد ضریب نفوذ بیمه ،۲/۷(هفت و دو)درصد سهم بیمه های زندگی است. بنابراین به عنوان کارشناس تاکید می کنم، مسیر توسعه صنعت بیمه را اشتباه رفته‌ایم. مسیر توسعه صنعت بیمه از بیمه های غیرزندگی نیست؛ بلکه مسیر توسعه صنعت بیمه از بیمه‌های زندگی می‌گذرد .

آیا برای توسعه بیمه‌های زندگی به پشتوانه های حاکمیتی و به عبارتی کمک دولت نیاز داریم. همانطور که در هندوستان نگاه حاکمیتی سبب رشد بیمه‌های زندگی در دهک‌های پایین جامعه شد و صنعت بیمه هند به ارایه محصولات متنوع در این زمینه پرداخت؟

در برخی کشورها که بیمه‌های زندگی‌شان توسعه یافته، صنعت بیمه از این ابزارها استفاده کرده؛ اما در برخی کشورها هم مشخصا دولت ورود پیدا کرده است. تجارب نشان می‌دهد ورود حاکمیت برای توسعه صنعت بیمه در رشته‌های مختلف لازم است.

اما سهم صنعت بیمه در تصمیم‌گیری‌های حاکمیتی و اثر گذاری بر اقتصاد بسیار ناچیز است. به نظر شما علت را باید در کجا جستجو کرد؟

بله. واقعیت این است که سهم صنعت بیمه کشور در برنامه‌های مدون حاکمیتی بسیار ناچیز است. یا دیده نمی‌شویم یا ما نتوانسته‌ایم خودمان را نشان دهیم. از یک طرف می‌توان گفت چون کوچک هستیم حاکمیت حق دارد که ما را نمی‌بیند؛ از طرف دیگر می‌خواهم به آنها حق ندهم چرا که ما را کوچک نگه داشته‌اند که دیده نشویم.

البته بدون شک بخشی از قصور به ما باز می‌گردد. نتوانسته‌ایم نشان دهیم که می‌توانیم کمک کنیم ودر چرخ‌دنده های اقتصاد  حضور موثر ایفا کنیم  تا جلب اعتماد شود  و به ما مسوولیت دهند. وقتی حاکمیت می گوید بهره‌وری این مقدارمشخص  باید بالا رود و سهم فلان بخش را نیز تعیین می کند، سهمی را هم باید به صنعت بیمه اختصاص دهد. وقتی سهم بدهند آن وقت است که صنعت بیمه درگیر اقتصاد می‌شود.

مثلا ما در حال حاضر انتظار داریم که شامل معافیت مالیاتی شویم، اما تاکنون موفق نشده‌ایم. شاید نتوانسته‌ایم با مجموعه‌های بالادستی هم‌افزایی لازم را داشته باشیم. در حال حاضر خروجی بانک کاملا ملموس است و برای همین حاکمیت مثلا ۱۰۰ تومان به بانک می‌دهد و در مقابل ۹ برابرش اثرگذاری دریافت می‌کند در حالیکه صنعت بیمه نتوانسته این اثرگذاری را در اقتصاد ایفا کند تا به بازی گرفته شود و در چرخ‌دنده‌های اقتصاد نقشی موثر ایفا کند.

واقعا این سوال را باید از خودمان بپرسیم که کدام پرو‍‍ژه را در صنعت بیمه آغاز کردیم که حاکمیت به این نتیجه برسد که اثر گذار بوده است. به اعتقاد من ، ضعیف عمل کرده ایم. یکی از دلایلش این است که اجازه ندادیم کسی ورود پیدا کند وصنعت را بسته نگه داشته‌ایم.

بحث منابع انسانی مورد نظر شماست؟

بله. چه مقدار صنعت بیمه برای آموزش نیروی انسانی هزینه کرده است؟ باید گفت ارتقا نیروی انسانی در صنعت بیمه با ضعف روبرو است. خود صنعت  باعث شده و اجازه نداده این رشد صورت بگیرد. اگر چه در دوره‌ای برای تربیت نیروی انسانی و اعزام بیمه گران برای مهارت اندوزی به خارج و کسب علوم فنون کار هایی انجام شده است.

شاید این قدر ضعیف عمل کرده که جلب اعتماد نکرده است؟

بله. همانطور که گفتم ضعف عملکردی صنعت بیمه نیز موثر بوده است و به هر حال صنعت بیمه نیازمند تدوین الزامات و آیین نامه ایی است که بتواند به چرخه واقعی اقتصاد متصل شود.

راهکارشما چیست؟

اگر دقت کنیم می توانیم از فضای فعلی استفاده کنیم و در این راستا دو اتفاق می تواند در اقتصاد محقق شود. اگر ارزهایی که آزاد می شود به بانک مرکزی برسد، بدون شک نرخ ارز کنترل می شود . وقتی نرخ ارز کنترل شود،  می توان نرخ بهره بانکی را کم کرد و وقتی نرخ سود سپرده کم شود ،نقدینگی به سمت بورس یا بیمه می رود و از بانک خارج می‌شود. اینجاست که باید در صنعت بیمه جذابیت ایجاد کردو یکی از شاخصه های ایجاد جذابیت در صنعت بیمه، بیمه‌های زندگی است .چون نرخ تورم هم در این مدت پایین می آید. یکی از دلایلی که مردم به  بیمه زندگی تمایل ندارند تورم است و زمانی که نرخ تورم کاهش یابد، تقاضا برای این رشته بیمه ای افزایش می یابد.

شاید لازم است  ازطرف نهادهای بالا دستی کمک شود. آیا به اعتقاد شما برای شروع کارو جهت گسترش بیمه های زندگی کمک‌رسانی حاکمیتی بایدانجام شود؟

بله. به طور مثال اگر دولت می خواهد پرو‍ژه هایش را تامین مالی کند، می تواند شرکت‌های بیمه را درگیر کند.

در آیین نامه های بیمه عمر و سرمایه گذاری آیا نباید تغییری ایجاد شود؟

اولا آیین نامه جدید باید تدوین شود، ثانیا بیمه ها مستقیما به آن پرو‍ژه متصل شوند. علاوه بر این آیین‌نامه سرمایه‌گذاری خاص برای بیمه های زندگی باید تدوین شود.

در خصوص مدل پیشنهادی تان بیشتر توضیح دهید؟

در حال حاضر منابع حاصل از سرمایه گذاری بیمه های زندگی در یک صندوق واریز می شود. بخشی وارد بانک، بخشی برای خرید سهام و .. هزینه می شود. بنابراین ،این منابع تفکیک شده سرمایه گذاری نمی شوند .اما در مدلی که مدنظر است، دقیقا بیمه های زندگی در مسیر هایی مشخص قرار می گیرد و درنتیجه برگشت پول کاملا مشهود خواهد بود به طوری که در مدل پیشنهادی بیمه های زندگی در مسیر پروژه های خاص قرار می گیرد. به عبارتی برای تاسیس و راه اندازی پروژه های مختلف صنعتی و … از ابزار بیمه زندگی استفاده می شود و منابع حاصل از آن برای ایجاد پروژه های مختلف مانند تاسیس کارخانه و … استفاده و بدین ترتیب بیمه مستقیما به بخش واقعی اقتصاد متصل می‌شود.

یعنی بیمه نامه زندگی که فروخته می شود منابع حاصل از آن در جای مشخص هزینه و سرمایه گذاری می شود؟

بله. به عبارتی دقیقا در پروژه ها سرمایه گذاری می شود. در حال حاضر عدم شفافیت وجود دارد؛ به طوریکه سود یا زیان مشخص نیست؛ ولی در این مدل یک پروژه تعریف می‌شود البته برای اجرایی کردن مدل نیاز به تیم سرمایه‌گذاری قوی در شرکت می باشد.

 پس در این طرح حضور مشاور سرمایه گذار قوی وارزیابان ریسک  اهمیت زیادی دارد؟

البته ارزیابان ریسک پروژه های اقتصادی نه ارزیابان ریسک بیمه.

البته در این طرح بحث بازاریابی قوی هم مطرح می شود.

بله. می توان از ابزارهای جدید بازاریابی نیز در این طرح استفاده کرد، تا بتوان مسیر فروش را هموار نمود.

البته شاید خاصیتی که این طرح دارد این است که حوزه سرمایه گذاری منابع حاصل از فروش بیمه های زندگی کاملا شفاف و مشخص است به طوریکه سودآوری پروژه کاملا مشخص خواهد بود.

وقتی با بیمه ها ی زندگی ، رشته های بیمه ای غیر زندگی را توسعه می دهیم، بدون شک  اشتغال زایی ایجاد و اثر مثبت در اقتصاد ایجاد می شود؛ اما حلقه های این زنجیر هنوز کامل نشده چرا که بورس هم باید درگیر شود.

قرار نیست پروژها توسط شرکت های بیمه ساخته شوند. قرار است بیمه ها در تامین مالی پروژه مشارکت داشته باشند.

درمدل پیشنهاد ی شماآیا بانک ها نیز به عنوان بازوی دیگر بازار مالی درگیر می شوند؟

در این مدل وظیفه بانک ها تنها این است که تراکنش های مالی را انجام دهند و به عبارتی بانک ها از بنگاه داری خارج می شوند. این اتفاق اگر بیفتد بیمه جای بانک را می گیرد و ارزش افزوده ایجاد شده از دل چرخ دنده اقتصاد بیرون می آید .

به اعتقاد من هنر کسانی که برنامه اقتصادی می نویسند این است که مسیر ارزش آفرینی را در چرخ دنده‌های اقتصاد بجویند نه این که بگویند فلان کالا مثل نفت را  فقط می فروشیم.این امر بدون شک ارزش افزوده ایجاد نمی کند. اما ارزش افزوده ای که از دل چرخ دنده اقتصاد بیرون بیاید ارزشمند خواهد بود.

به اعتقاد شما آیا درحال حاضر بین بخش های مختلف بازار های مالی در ایران هماهنگی در تصمیم‌گیری‌های اقتصادی وجود دارد؟

ما در کشورسه نهاد مالی بانک،بورس و بیمه را داریم. در صنعت بانکداری، شورای پول و اعتبار،در صنعت بیمه، شورای عالی بیمه ودربورس نیز شورایی  جداگانه سیاست گذاری می کنند. این سوال مطرح است که آیا سیاست های بانک مرکزی نمی تواند متناقض با مثلا بیمه باشد؟ یا سیاست های بیمه مرکزی نمی تواند با بورس در تضاد باشد؟ به عبارتی ما سه جزیره داریم که هر کدام جداگانه عمل می کنند. به همین دلیل یک نهاد بالا دستی نیاز داریم که حلقه اتصال این سه نهاد باشد. به عبارتی رگولاتوری که تنظیم کننده تصمیم گیر ی‌های  بازار بانک، بیمه و بورس باشد.

در واقع یک نهاد منسجم و مستقل که سیاست گذاری های نهاد مالی را کنترل کند تا این سه نهاد در عین استقلال هماهنگ با یکدیگر عمل کنند. به طوری که فعالیت بانک در بیمه و فعالیت بیمه در بانک اثرات منفی نداشته و در عین حال زنجیره خدمات مالی از سوی این سه بازار مالی به مشتری درست شکل بگیرد.

در واقع چون نهادی نیست که از بالا نگاه کند، عملا سیاست گذاری های متناقض شکل می گیرد. اقتصاد را باید از بالا نگاه کرد.به اعتقا د من اقتصاد موجودی زنده است و نمی شود با آن بخشی و جزیره ای برخورد کرد.

البته در بحث عدم تنوع محصولات بیمه ای، سستی شرکت های بیمه و واحد های تحقیقات و بازار یابی نیز مطرح است راهکار شما چیست؟

نکته ای که باید به آن دقت کنیم این است که واحدهای تحقیق وتوسعه صنعت بیمه باید خود را به واحدهای تحقیق وتوسعه بنگاه های اقتصادی وصل کنند. به عنوان مثال در صنعت بیمه ریسک نفت را خیلی نمی شناسیم

درحالیکه استاد شناخت ریسک حوزه انر‍ژی در واقع واحد های تحقیق و توسعه بنگاه ها و نهاد های مرتبط با انرژی هستند. صنعت بیمه باید در حوزه تحقیق و توسعه با این واحد ها در نهاد های مختلف ارتباط علمی تنگاتنگی داشته باشد که متاسفانه کمتر صورت گرفته است.

در اقتصاد بین الملل شفافیت مالی خیلی اهمیت دارددر عین حال که  صنعت بیمه ما با چالش هایی خسارات معوق و ذخایری که گرفته نمی شود ، عدم تفکیک حساب عمر از غیر عمر و عدم رعایت شرایط سرمایه گذاری در آیین نامه ۶۰ مواجه است . به نظر شما راهکارآن چیست؟

رفع تمام این موارد به زمان نیاز دارد. اما در فاز اول باید درحوزه  تربیت نیروی متخصص سرمایه گذاری قابل قبولی صورت گیرد و فرصت آموزش بیمه ایجاد شود. همزمان باید صورت های مالی استاندارد و به روز شود. در حال حاضر که فرصت فراهم شده باید از موسسات معتبر بین المللی برای رتبه بندی استفاده کنیم. به هر حال موسسات رتبه سنجی معیار های مشخص و دقیقی برای رتبه بندی دارند که مهم ترین معیار و شاخص نحوه صورت‌های مالی است؛ اما زمان می خواهد تا به این حد استاندارد مالی در حوزه شفافیت صورت های مالی برسیم.

فرصت بسیار خوبی است  که در این مدتی که صنعت بیمه کشور از دانش روز بیمه ای عقب مانده ، آن را ارتقا دهیم.

چالش دیگر صنعت بیمه فقدان بازار رقابتی است. در واقع ما تلاش کردیم شاخص های بازار رقابتی مانند آزادسازی تعرفه ها را اجرایی کنیم اما شاکله بازار همچنان دولتی و غیر رقابتی باقی مانده است. راهکار شما دراین خصوص چیست؟

در این که بازار رقابتی نداریم شکی نیست. به اعتقاد من حاکمیت باید تکلیف این بازار را روشن کند.

حاکمیت مشخصا باید چگونه ورود پیدا کند؟

آیا می خواهد بخش دولتی را نگه دارد یا می خواهد خصوصی سازی واقعی صورت گیرد؟ به عبارتی ادبیات خصوصی‌سازی باید رعایت شود. خصوصی‌سازی چارچوبی دارد به طوریکه بخش دولتی جایی باید فعالیت کند که بخش خصوصی توان فعالیت ندارد. به هر حال باید تکلیف را مشخص کرد تا تکلیف مشخص نشود وضعیت بازار همین خواهد بود .

در حال حاضر که بازار بیمه شرایط رقابتی ندارد در زمره چه بازار ی بشمار می رود؟ نحوه نظارت بر بازار رقابتی با بازار انحصاری و … بدون شک متفاوت خواهد بود.

آزاد سازی یکباره نرخ ها در بازار غیر رقابتی خطا بود؛چرا که نرخ ها آزاد شد اما نظارت متناسب  انجام نشد. در بازاری که یک شرکت متمرکز است و رقابتی نیست بر اساس مدل دیگری به نام رهبری قیمت باید اداره شود. طبق این مدل هیچ شرکتی نباید ورشکست شود ؛چرا که شرکتی که رهبر بازار است ،مکلف است طوری حرکت کند که شرکت‌های پیرو ورشکست نشوند.

ولی اینگونه نشد.

چون تصور بر این بود که بازار رقابتی است و مقرره‌ها وتصمیمات براساس بازار رقابتی برای یک بازار غیر رقابتی نوشته شد.شما نمی توانید مقررات زمین فوتبال را برای والیبال به کار ببرید . بر طبق استاندارد ها ابزارهای نظارت بازار انحصاری، رهبری و رقابتی با هم فرق دارند.

پس در حال حاضر چه مدلی از بازار در صنعت بیمه کشور اجرایی می شود : انحصاری یا رهبری قیمت ؟

مدل رهبری قیمت هم به درستی اجرا نشده است . اصلا نمی دانستند این بازار اسم ،ابزارو  کارش چیست.به عبارتی در بازار رهبری قیمت از آنجا که شرایط رقابتی به معنای واقعی فراهم نیست باید هم  دخالت و هم نظارت کرد. یعنی در بازار رهبری قیمت مقام ناظر هم دخالت و هم نظارت می کند.

اگر بازار ما رقابتی باشد آن وقت می گفتیم مقام ناظر فقط باید نظارت کند.در بازارهای رقابتی مکانیزم درست عمل می کند مگراینکه خطایی سر بزند که در این صورت تلنگری  به مکانیزم وارد می شود تا خطا رفع شود. اما بازهم این ها مدل های نظام سرمایه داری است. مکانیزم بازار نشان می دهد که دولت نباید دخالت کند. اما وقتی پدیده بحران مالی غرب رخ داد دولت آمریکا به این نتیجه رسید که باید دخالت کند.

پس بازار رقابتی با نظارت و کنترل مالی نهاد ناظر اداره می شود اما بازار بر مبنای رهبری قیمت باید علاوه بر نظارت، دخالت نیز انجام شود که متاسفانه حتی شاخص های بازار رهبری قیمت نیز در بازار بیمه ایران عملیاتی نشد.

بازگشت به صفحه اصلیبیمه آسیا ، نمایندگی بیمه آسیا

دیدگاهتان را بنویسید